سفارش تبلیغ
صبا ویژن
لوگوی وبلاگ
 

نویسندگان وبلاگ -گروهی
فرات(1)
لینک دلخواه نویسنده

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 
رهبر انقلاب ، امام خمینی ، گفتمان انقلاب ، انتخابات 92 ، اهل بیت ، امام خمینى ، دعا ، دکتر جلیلى ، فتنه ، انتخابات ، انتخابات92 ، ولایت ، ولایت فقیه ، نصیحت ، امام على ، امام علی ، امامت ، آل خلیفه ، آل سعود ، ارتحال امام ، ازدواج ، اشعار رهبر انقلاب ، بصیرت ، اهل البیت ، رمضان ، فرهنگ ، ساده زیستی ، مجلس خبرگان ، مناجات ، مناجات شعبانیه ، انقلاب اسلامى ، رهبری ، روزه ، شیعه ، شیعیان بحرین ، ضیافت الهی ، طاهری ، طلاب ، طلاب جوان ، عاشورا ، عدالت ، عرفه ، عروس و داماد ، عزاداری ، عشق ، عقد ، علم ، عمار یاسر ، عید غدیر ، غدیر ، غزل ، فاطمه زهرا ، روشنگری ، ریاست جمهورى ، زن مسلمان ، زیارت ، انقلاب اسلامى ، انگلیس ، دفاع مقدس ، دکتر لنکرانى ، دکترجلیلى ، دیدار ، دکتر جلیلى ، رئیس جمهور ، راهیان نور ، رفتار انسانى ، مناجات ناشنوایان ، منافق ، مهدویت ، مهریه ، نجف ، نخبگان ، محرم ، مداحی ، مدعى اسلام ، مرثیه ، مرجعیت ، مشهد مقدس ، مظلومین ، معارف قرآن ، سال نو ، سردار شیرازی ، سلمان رشدى ، سیاست ، سیره شهدا ، شعبان ، شعر ، شهادت ، شهیدان رجایی و باهنر ، فرهنگ بسیجی ، فلسطین ، قرآن ، قطع نخاع ، فتوا ، فرمانده کل قوا ، بیت المال ، بیدارى اسلامى ، بیداری اسلامى ، پیامبر اسلام ، پیامبر اکرم ، تدبر در قرآن ، تقرب به خدا ، تقلب ، تقوا ، تنفیذ ، توسل ، توکل ، جامعه قرآنى ، جانبازان ، جبهه‌هاى سیاسی ، جرم بزرگ ، جلیلى ، جمکران ، جنگ تحمیلی ، جنگ صفین ، جهیزیه ، جواد محدثی ، جوان ، جوشن صغیر ، حضرت زهرا ، حضرت علی ، حفظ قرآن ، حکومت اسلامی ، حماسه حضور ، حماسه سیاسى ، حماسه سیاسی ، حوزه علمیه ، حکم ، خاطرات ، خانواده ، خلافت ، خواص ، خوشبختی ، دشمن شناسى ، دشمن شناسی ، اقتصاد ، امام حسین ، امام خامنه اى ، امام خامنه ای ، امام خامنه‌ای ، استکبار ، اسلام نما ، آمریکا ، آیات شیطانى ، ابن لبون ، اجتناب از گناه ، اذان صبح ، 14 خرداد ، 14 سکه ، 22 بهمن 88 ، 22خرداد ، 8 شهریور ، آرمان آفرینى ، امساک ، امین ، امام زمان ، امام سجاد ، انرژى هسته ای ، انس با تفاسیر ، انفجار ، انقلاب ، بحرین ، برنامه فرهنگى ، بسیج ، نظرسنجى ، نماز ، نهج البلاغه ، نوآوری ، نوروز ، هاشمى ، هویت ، وحدت ملى ، وعده الهی ، ولی فقیه ، یاد خدا ، یاران خراسانی ، گفتمان انقلاب اسلامى ، ما را تو می‌شناسى ، مجاهدت ، ولایت پذیرى ،

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :15
بازدید دیروز :37
کل بازدید :624446
تعداد کل یاداشته ها : 79
103/9/13
8:20 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
حسان[482]

خبر مایه
لوگوی دوستان
 

پیوند دوستان
 
قرآن و تفسیر رهبر معظم انقلاب کبوترانه کهف المهدی لیست وبلاگهاى قرآنى رهسپاریم با ولایت تا شهادت عشق سرخ وبلاگ بسیج بوی سیب بشیر آرامش جاویدان تحقق اهداف شهدا خط سوم باد صبا بندیر او خواهد آمد برو بچه های ارزشی بصیرت فاااااصله... سیب گلاب سیمرغ مهدی، منجی بشریت یار خراسانى صبح دیگری در راه است.. نسیم بهار زندگی باید کرد نور کشکول شمیم حیات شمیم انتظار عشق یعنی در فراقش سوختن آخرالزمان و منتظران ظهور کیمیا لــبــخــنــد قـــلـــم نهِ/ دی/ هشتاد و هشت عاشق آسمونی مهر بر لب زده توشه آخرت گل پیچک یا علی گفتیم و عشق آغاز شد دهیارى آبینه فانوس ردّ پای او هفته نامه نه دى حدائق ذات بهجة شیعیان! او خواهد آمد... O2H-SMS پناه قرآن منطقه آزاد غلط غولوت مـهــــدی یــاران به عشق ارباب شیعه علی راه نشانم بده ... قرآن و اهل بیت(ع)تنها راه نجات ولایت دات کام خادمین کهف الشهداء دکتر علی حاجی ستوده من اجل تراب البحرین اصبحناشهداء حفاظ عــــــفـــــــاف و حـــــجــــــاب بانوی آفتاب مناطق عملیاتی جبهه جنوب پیامک 590 عطر ریحان عاشق خدا منطقه آزاد بی صدا میخوانمت بچه مرشد! یکی بود هنوزهم هست صاعقه دکتر علی حاجی ستوده کانون فرهنگی شهدای شهریار صرفا جهت اطلاع شهید عباس افشار سیاه مشق های میم.صاد زندگی کاروانی مجله فرهنگی هنری آرمان شایگان یامهدی چند تکه عاشقانه پلاک 40 امام زمان از فرش تا عرش شهید شلمچه داستان نویس آشنای غریب مردود استان قدس لحظه های آبی عشق پنهان رایحه ظهور زنجان رقصی میان میدان مین حنا، دختری با مقنعه اخراجیها سکوت سبز EMOZIONANTE یک یادداشتهای روزانه رضا سروری شبستان بادصبا مسیحاى سبحان بوستــــــان ادب و عرفــان قـــــــرآن مهاجر

برداشت اهل معرفت از عید

 عیدهایى که اسلام تأسیس فرموده است برداشتهاى مختلفى از آن به حسب نظرهاى مختلفى که اهل نظر دارند و به حسب قشرهاى مختلفى که برخورد مى‏کنند با آن بسیار مختلف است. آن برداشتى که اهل معرفت از عید مى‏کنند، با آن برداشتى که دیگران مى‏کنند بسیار مختلف است. آنها بعد از اینکه در ماه مبارک رمضان آن ریاضتها را مى‏کشند و کشیدند، روز عید روز لقاى آنهاست، لقاء اللَّه است آن روز براى آنها:

الِغَیرِکَ مِن ظُهورِ مالَیْسَ لَکَ‏

 آنها همه چیز را از او مى‏دانند و آن روز را عید مى‏کنند براى اینکه بعد از ریاضات یوم ورود است به حضرت. و عید قربان را بعد از اینکه تمام عزیزان خودشان را از دست دادند مهیا براى ملاقات مى‏شوند. آن هم ملاقات است بعد از اینکه نفس خودشان را کشتند و هرچه عزیز است در راه خدا از آن گذشتند، آن وقت است که روز لقاست. و جمعه هم اجتماعاتى که مسلمین با هم مى‏کنند مهیا مى‏شوند اهل معرفت براى لقاء اللَّه. پس برداشت آنها از عید، غیر برداشت ماست و ما هم امیدواریم که به تبع اولیاء خدا به جلوه‏اى از آن جلوه‏ها برسیم و ذره‏اى از آن معارف در قلب ما واقع بشود ..

و امیدواریم که ملت ما همان طورى که جوانان ما تحول پیدا کردند و راه صد ساله را با یک شب پیمودند، این تحول نصیب ملت ما همه بشود. بحمداللَّه نسیمى از این مسائل در این کشور وزیده است، و لهذا پیروزیهایى که ما داریم پیروزیهایى نیست که مال یک ملت چهل میلیونى که داراى هیچ نیست باشد، اینها پیروزى‏اى است که اسلام براى ما آورده است، خداى تبارک و تعالى به ما عنایت فرموده است. هرکس از شرق و غرب هرچه مى‏خواهد بگوید، ما راه خودمان را داریم مى‏رویم. و امیدواریم که این راه را به آخر برسانیم. آنها البته از باب اینکه ناراحت هستند از اینکه دست‏شان از منافع خودشان در این کشور کوتاه شده است، و خوف این را دارند که از کشورهاى دیگر هم کوتاه بشود، این است که توطئه‏هاى خودشان را مى‏کنند و خواهند کرد بعد از این، و خداى تبارک و تعالى هم این توطئه‏ها را خنثى خواهد کرد ان شاء اللَّه. و من امیدوارم که به یمن برکات حضرت صاحب- سلام اللَّه علیه و روحى فداه- این کشور، کشور پیشرفته‏اى بشود از حیث اخلاق، از حیث دیانت، از حیث معنویات و از حیث همه چیزها، مادیات و همه چیز. و بحمداللَّه ما هر روزى را که مى‏گذرانیم از روز سابق براى ما بهتر است. و من امیدوارم که این سال بهتر از همه سالها باشد و خداوند همه را توفیق بدهد که قدر نعمت‏هاى خدا را بدانند و بدانند که همه چیز از اوست. اگر همه چیز را از او دانستند دیگر در هیچ چیز ناراحت نمى‏شوند. ناراحتیها براى این است که انسان از خودش مى‏بیند. ما در فقدان عزیزانمان که ناراحت مى‏شویم براى اینکه، اینها را از خودمان مى‏دانیم. اگر ما همه را از خدا بدانیم و ببینیم که اینها نعمتى هست که خدا داده، نعمتى هست که خدا مى‏برد پیش خودش، شهدا مهمان خدا هستند، اگر اینها را ما واقعاً در قلبمان ادراک بکنیم. عید مى‏شود براى کسانى که شهید دارند، عید مى‏شود براى کسانى که مجروح شدند، عید مى‏شود براى کسانى که در راه خدا عزیزان خودشان را از دست دادند، براى اینکه این عزیزان، عزیزان خدا هستند، اینها همه از او هستند .

 

صحیفه امام، ج‏18، ص: 396


90/8/16::: 9:38 ص
نظر()
  
  

امام خمینىمن نجف که بودم، یک آدمى آمد از طرف یک گروهى، و بیشتر از بیست روز ـ بعضیها مى‏گویند بیست و چهار روز ـ آنجا ماند. هر روز هم آمد پیش من. من یک ساعت یا بیشتر به او مهلت دادم صحبت کرد. تمام صحبتش هم از قرآن بود و نهج البلاغه. تمام صحبتش. من سوء ظن به او پیدا کردم(1). و یادم آمد قصه‌‏اى که مرحوم سید عبدالمجید همدانى داشته است. نقل مى‏‌کنند یک نفر یهودى آمده بود پیش ایشان و مسلمان شده بود. بعد از یک چند وقتى، ایشان دیده بود ایشان خیلى مسلمان شده! خواسته بودش، گفته بود: تو من را مى‏‌شناسى؟ گفت: بله، شما از علمایید. مى‏‌دانید که من، مثلًا، اولاد پیغمبر هستم؟ مى‏‌دانید که من پدرانم مسلمان بودند؟ این همه، چه، چه. حالا هم عالم هستم در این جمعیت؟ بله، همه این‌ها را مى‏‌دانم خودت را هم مى‏‌شناسى؟ بله، یهودى زاده‏‌ام.
همه پدرهایت یهودى بودند، خودت هم یهودى بودى و تازه مسلمان شدى؟ من یک معمایى پیشم هست. و او این است که چه‌طور تو از من بیشتر مسلمان شدى؟ چه شده است که تو اظهار اسلامت بیشتر از آنى است که ما هستیم. شنیدم که بعد مردک رفته و دیگر ایشان ندیدند او را. معلوم شد حیله‏‌اى بوده براى یک کارهایى! از این حیله‌‏ها هست. من دیدم که این خیلى مسلمان شده و تمام حرفش از اسلام و نهج البلاغه و فلان؛ و در خلال حرفهایش مى‏‌دیدم که روى اعوجاج دارد مسائل را، حرفهایى را، مى‌‏زند. من‏ هیچ حرف با او نزدم. فقط گوش کردم که بفهمم چه آدمى است فقط یک کلمه‌‏اى که او گفت که ما مى‏‌خواهیم قیام مسلحانه بکنیم، گفتم قیام مسلحانه حالا وقتش نیست، براى اینکه نیروى خودتان را از بین مى‏برید و کارى ازتان نمى‏‌آید.
مدعیان اسلام‏
یک دسته‏‌اى از اینها که حالا شما مى‏‌بینید که اظهار اسلام مى‏‌کنند، و شاید از شما هم بیشتر اظهار اسلام مى‏‌کنند، از این سنخ جمعیت هستند که اسلام را اگر هم بخواهند، نه آن اسلامى است که پیغمبر اکرم فرموده است. یک چیز دیگرى. وارونه‌‏اش مى‏‌خواهند بکنند به یک صورت دیگرى درآورند او را. همه چیزش را مى‏‌خواهند وارونه بکنند. در بین این افراد خیلى هستند که بسیار اسم اسلام را مى‏‌برند و بسیار هم دلسوزى براى اسلام مى‏کنند، اما اگر دلسوزى بکنند براى آن اسلام خودشان؛ نه براى آن اسلام ما. و بعضى دیگر هم هستند که اصلًا نه، اعتقادى به اسلام هم ندارند، چنانچه به این انقلاب هم اعتقادى نداشتند، ولى حالا صد در صد اسلامى شدند و انقلابى. حالا شما نمى‌‏توانید یک کسى را پیدا کنید که بگوید من انقلابى نیستم! همه هم مى‏‌گویند ما از اول بودیم! الآن همه این‌هایى که مى‌‏آیند، مى‏‌گویند ما حبس‌ها رفتیم، چه کردیم؛ مخالفت‌ها کردیم در زمان طاغوت. حالا دیگر اسم آن رژیم پیش آنها هم «طاغوت» شده است! در صورتى که در دلشان این نیست. این‌ها الآن از اسلام مى‏‌ترسند. سخت هم مى‏‌ترسند. در صورتى که اسلام براى همه خوب است. لکن اینها وحشت‌شان زده است. البته براى خیانتکار، اسلام هم خوب نیست. هیچ دین توحیدى براى خیانتکارى خوب نیست‏ ...

ـــــــــــــــــ
1. یکى از اعضاى گروهک مجاهدین خلق (منافقین)

منبع: صحیفه امام، ج‏10، ص460 و 461


90/6/12::: 3:28 ع
نظر()
  
پیام تشکر و قدردانی رهبر انقلاب اسلامی از حضور دهها میلیونی ملتِ شگفتی آفرین ایران
22 بهمن آیت الله العظمى خامنه ای Imam khamenei
بسم الله الرحمن الرحیم
ملت عظیم الشأن و شگفتی آفرین ایران
خسته مباد گامهای استوارتان، سربلند باد پرچم همت و آزادگی تان، درود خدا بر عزم راسخ و بصیرت بی همتایتان که همیشه در لحظه‌ی نیاز،‌ صحنه رویارویی با بد دلان و بدخواهان را عرصه‌ی پیروزی حق میسازد و نمایشگاهی از عزت و عظمت می آراید.
و سپاسی از ژرفای دل و جان،‌ آفریننده‌ی هستی را که دست قدرت خود را در عزم و ایمان و بصیرت شما نمایان ساخت و در سی و یکمین سالروز تولد جمهوری اسلامی، نیرومندی و سرزندگی این نظام را که بر ایمان و اعتماد به نفس ملتی کهن تکیه زده است، بیش از همیشه به رُخ دشمنان کشید.
آیا سی و یک سال آزمون و خطای چند دولت متکبّر و زورگو کافی نیست که آنان را از خواب غفلت بیدار کند و بیهودگی تلاش برای سیطره بر ایران اسلامی را به آنان تفهیم نماید؟
آیا حضور دهها میلیون انسان بصیر و پُر انگیزه در جشن سی و یک سالگی انقلاب کافی نیست که معاندان و فریب خوردگان داخلی را که گاه ریاکارانه دَم از «مردم» میزنند، به خود آورد و راه و خواست مردم را که همان صراط مستقیم اسلام ناب محمدی صلّی الله علیه و آله و راه امام بزرگوار است، به آنان نشان دهد؟
دوستان و دشمنان ملت ایران بدانند که این ملت، راه خود را شناخته و تصمیم خود را گرفته است و برای رسیدن به قلّه‌ی پیشرفت و سعادت با تکیه به خدا و اعتماد به قدرتی که خداوند به او بخشیده است هر مانعی را از سر راه برخواهد داشت.کمک و توفیق الهی یار این ملت و دعای حضرت بقیه الله ارواحنا فداه پشتیبان آنان باد.

سیّد علی خامنه‌ای
22 بهمن 1388

88/11/26::: 11:51 ص
نظر()
  

جواد محدثینوشته زیبا و و لایى زیر از استاد فرزانه‌مان استاد جواد محدثى است که اندک بضاعت قلمى که دارم، مدیون کلاس نگارش ایشان در اواخر دهه 60 و پس از آنم.
این نوشته توسط سایت خبرگزارى رسا با عنوان «نگارستان ولایت» منتشر شده است:
آیت الله العظمى خامنه ایمی‌خواهم با قلم مویی از کلمات، بر بوم این صفحات، چهره نگاری کنم و تصویر چهره محبوب را به صورت تابلویی چند بعدی، به رسم یاد بود تقدیم دوستان کنم.
در قاب این نوشته، تصویر مردی است از تبار عترت، سیدی از قبیله اهل بیت، زاده زهرا و علی(ع)، مسافری از قافله تشیع، پیام آوری از حرای کربلا، سرداری به تنهایی مجتبای سبز پوش، تنهایی در غریب آباد بی دردان، زخم خورده ای از تیغ جهل نامردان، محسود حسودان تنگ نظر، محبوب عاشقان جان بر کف، صبوری از طوبای حسنی، غیوری از شجره حسینی، شاهدی از مشهد شهادت، شهید زنده ای از نسل حماسه، ذوالفقاری در غلاف حفظ مصالح.
 این قطعه های ریز و درشت را اگر کنار هم بگذاری، سیمای آفتابی مردی به چشم می آید که در اوج اقتدار، مظلوم است و در بلندای رفعت، متواضع و در اوج تواضع، رفیع.
دخیل ضریح انتظار، تشنه چشمه فرج، سیراب زمزم جمکران، علمداری عباس گون که قاطعیتی ذوالفقارانه دارد و دستی که یادگار علقمه وفا و فرات و کربلاست.
پناه چلچله ها، مامن دلشکسته ها، سردار خط علوی، سرباز جبهه مهدوی.
نشان جانبازی در دست بلندش، چفیه بسیج بر دوش تعهد بارش، عصای توکل در پنجه استوارش ، عینک بصیرت بر چشمان بیدارش.
فقیهی وارسته از تعلقات، رهبری رهرو جاده تکلیف که مرجعیت در پی او دوان است و او از مرجعیت گریزان.
چله نشین سجاده و سحر، معتکف محراب فکه و شلمچه،«امین » وادی شعر و هنر، مرزبان اقلیم فرهنگ و ادب، خبیر خطه فقه و حدیث، بصیر میدان سیره و تاریخ، نکته سنج قلمرو اخلاق و تربیت، شوریده آوای ترتیل و قرائت، خط شکن عرصه سیاست، خورشید سپهر بیان و بلاغت، آبرو بخش رهبری و درس آموز شیوه سروری.
جوانان، دلداده پند پیرانه اش، پیران شور آموز روح جوانانه اش، واعظان خوشه چین خرمن بیانش، ذاکران بهره مند از نکته های بدیعش، قاریان، در کمند مد نگاهش، متهجدان اسیر سلسله اشک و آهش.
اهل ذوق، شیفته روح لطیفش، اهل ادب، مفتون فکر بدیعش، اهل دل، مخمور شراب شیدایی، اهل رزم، مرید روح عاشورایی اش.
اهل قلم از قدرت قلمش متحیر، اهل سخن از طبع سیال و ذهن جوالش مدهوش، اهل سیاست از هوش سیاسی اش حیران، اهل فرهنگ از ژرفای فهمش سر به گریبان، اهل مطالعه بر گستره کتابخوانی اش ثناخوان.
 فقیهان به عمق فقاهتش معترف، هنرمندان از بینش هنری اش مبهوت، شاعران از ظرافت طبعش مشعوف، خطیبان از سلاست گفتارش در شگفت، رهروان به رهبریش مفتخر، رهبران به صلابتش محتاج.
رهبری فرهنگ ساز و اندیشه پرور، غیرت گستر و آینده نگر. فرزانه ای که افشای شبیخون فرهنگی، برگی از دفتر بیداری اوست، و«عبرتهای عاشورا »، نقطه ای از الفبای شعورش، «رسالت خواص »، سطری از کتاب تعهدش، رفتار علوی، واژه ای از قاموس افکارش، ساده زیستی، موجی از پارسایی‌اش.
عزت حسینی مرامش، خدمت رسانی پیامش، کارآمدی حوزه امیدش، بیداری دانشگاه انتظارش، ایمان جوانان تکیه گاهش، وحدت مردم آرمانش.
«خامنه»، ذاکره دیرینش،«قم» خاطره شیرینش،«مشهد» شاهد هدایت‌هایش، «ایران » خانه امتش، امت حامی امامتش، سنگر جمعه تجلی راه خدایی اش، محراب جبهه تبلور روح حسینی اش، ولایت فقیه تداوم خط خمینی اش، کرسی درس حجت فقاهتش.
 اینهاست که دل ها را اسیر سلسله محبتش ساخته و جانها را به کمند عشتقش انداخته است.
اینک در«نگارستان ولایت» این تصویر زیبا، بی‌قاب و بی‌نقاب، در تاقچه دلمان نشسته و راه را بر نامحرمان بسته است.
باشد که این نقش و این نگار، بی‌غبار و پایدار بماند.


88/9/24::: 7:44 ع
نظر()
  

این را هم عرض بکنیم؛ بعضى‌‌ها در فضاى فتنه، این جمله‌‌ى «کن فى الفتنة کابن اللّبون لا ظهر فیرکب و لا ضرع فیحلب»(1) را بد میفهمند و خیال میکنند معنایش این است که وقتى فتنه شد و اوضاع مشتبه شد، بکش کنار! اصلاً در این جمله این نیست که: «بکش کنار». این معنایش این است که به هیچ وجه فتنه‌‌گر نتواند از تو استفاده کند؛ از هیچ راه. «لا ظهر فیرکب و لا ضرع فیحلب»؛ نه بتواند سوار بشود، نه بتواند تو را بدوشد؛ مراقب باید بود.
در جنگ صفین ما از آن طرف عمار را داریم که جناب عمار یاسر دائم - آثار صفین را نگاه کنید - مشغول سخنرانى است؛ این طرف لشکر، آن طرف لشکر، با گروه‌‌هاى مختلف؛ چون آنجا واقعاً فتنه بود دیگر؛ دو گروه مسلمان در مقابل هم قرار گرفتند؛ فتنه‌‌ى عظیمى بود؛ یک عده‌‌اى مشتبه بودند. عمار دائم مشغول روشنگرى بود؛ این طرف میرفت، آن طرف میرفت، براى گروه‌‌هاى مختلف سخنرانى میکرد ـ که اینها ضبط شده و همه در تاریخ هست ـ از آن طرف هم آن عده‌‌اى که «نفر من اصحاب عبد اللَّه بن مسعود ...» هستند، در روایت دارد که آمدند خدمت حضرت و گفتند: «یا امیرالمؤمنین ـ یعنى قبول هم داشتند که امیرالمؤمنین است ـ انّا قد شککنا فى هذا القتال»؛(2) ما شک کردیم. ما را به مرزها بفرست که در این قتال داخل نباشیم! خوب، این کنار کشیدن، خودش همان ضَرعى است که یُحلب؛ همان ظَهرى است که یُرکب! گاهى سکوت کردن، کنار کشیدن، حرف نزدن، خودش کمک به فتنه است. در فتنه همه بایستى روشنگرى کنند؛ همه بایستى بصیرت داشته باشند. امیدواریم ان‌‌شاءاللَّه خداى متعال ما را و شما را به آنچه میگوئیم، به آنچه نیت داریم، عامل کند؛ موفق کند
.

 دانلود مستقیم گفتار همین بخش(370 کیلو بایت)

بخشى از بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با نمایندگان مجلس خبرگان

ــــــــــــــــــــ

1. نهج البلاغه، حکمت1 : در فتنه چون بچه‌شتر باش که نه پشتى براى سوارى دارد و نه شیرى براى دوشیدن
2. وقعة صفین، ص115


  

اگر من بخواهم یک توصیه به شما بکنم، آن توصیه این خواهد بود که بصیرت خودتان را زیاد کنید؛ بصیرت. بلاهایى که بر ملتها وارد میشود، در بسیارى از موارد بر اثر بى‏بصیرتى است. خطاهایى که بعضى از افراد میکنند - مى‏بینید در جامعه‏ى خودمان هم گاهى بعضى از عامه‏ى مردم و بیشتر از نخبگان، خطاهایى میکنند. نخبگان که حالا انتظار هست که کمتر خطا کنند، گاهى خطاهایشان اگر کماً هم بیشتر نباشد، کیفاً بیشتر از خطاهاى عامه‏ى مردم است - بر اثر بى‏بصیرتى است؛ خیلى‏هایش، نمیگوییم همه‏اش.
بصیرت خودتان را بالا ببرید، آگاهى خودتان را بالا ببرید. من مکرر این جمله‏ى امیرالمؤمنین را به نظرم در جنگ صفین در گفتارها بیان کردم که فرمود: «الا و لایحمل هذا العلم الّا اهل البصر و الصّبر».(1) میدانید، سختى پرچم امیرالمؤمنین از پرچم پیغمبر، از جهاتى بیشتر بود؛ چون در پرچم پیغمبر دشمن معلوم بود، دوست هم معلوم بود؛ در زیر پرچم امیرالمؤمنین دشمن و دوست آنچنان واضح نبودند. دشمن همان حرفهایى را میزد که دوست میزند؛ همان نماز جماعت را که تو اردوگاه امیرالمؤمنین میخواندند، تو اردوگاه طرف مقابل هم - در جنگ جمل و صفین و نهروان - میخواندند. حالا شما باشید، چه کار میکنید؟ به شما میگویند: آقا! این طرفِ مقابل، باطل است. شما میگوئید: اِ، با این نماز، با این عبادت! بعضى‏شان مثل خوارج که خیلى هم عبادتشان آب و رنگ داشت؛ خیلى. امیرالمؤمنین از تاریکى شب استفاده کرد و از اردوگاه خوارج عبور کرد، دید یکى دارد با صداى خوشى میخواند: «أمّن هو قانت ءاناء اللّیل»(2) - آیه‏ى قرآن را نصفه شب دارد میخواند؛ با صداى خیلى گرم و تکان دهنده‏اى - یک نفر کنار حضرت بود، گفت: یا امیرالمؤمنین! به‌به! خوش به حال این کسى که دارد این آیه را به این قشنگى میخواند. اى کاش من یک مویى در بدن او بودم؛ چون او به بهشت می‌رود؛ حتماً، یقیناً؛ من هم با برکت او به بهشت میروم. این گذشت، جنگ نهروان شروع شد. بعد که دشمنان کشته شدند و مغلوب شدند، امیرالمؤمنین آمد بالاسر کشته‏هاى دشمن، همین طور عبور میکرد و میگفت بعضى‏ها را که به رو افتاده بودند، بلندشان کنید؛ بلند میکردند، حضرت با اینها حرف میزد. آنها مرده بودند، اما میخواست اصحاب بشنوند. یکى را گفت بلند کنید، بلند کردند. به همان کسى که آن شب همراهش بود، حضرت فرمود: این شخص را میشناسى؟ گفت: نه. گفت: این همان کسى است که تو آرزو کردى یک مو از بدن او باشى، که آن شب داشت آن قرآن را با آن لحن سوزناک میخواند! اینجا در مقابل قرآن ناطق، امیرالمؤمنین (علیه افضل صلوات المصلّین) میایستد، شمشیر میکشد! چون بصیرت نیست؛ بصیرت نیست، نمیتواند اوضاع را بفهمد.
بنده بارها این جبهه‌هاى سیاسى و صحنه‌هاى سیاسى را مثال میزنم به جبهه‌ى جنگ. اگر شما تو جبهه‌ى جنگ نظامى، هندسه‌ى زمین در اختیارتان نباشد، احتمال خطاهاى بزرگ هست. براى همین هم هست که شناسائى میروند. یکى از کارهاى مهم در عمل نظامى، شناسائى است؛ شناسائى از نزدیک، که زمین را بروند ببینند: دشمن کجاست، چه جورى است، مواضعش چگونه است، عوارضش چگونه است، تا بفهمند چه کار باید بکنند. اگر کسى این شناسائى را نداشته باشد، میدان را نشناسد، دشمن را گم بکند، یک وقت مى‏بینید که دارد خمپاره‏اش را، توپخانه‌اش را آتش میکند به طرفى، که اتفاقاً این طرف، طرفِ دوست است، نه طرفِ دشمن. نمیداند دیگر. عرصه‏ى سیاسى عیناً همین جور است. اگر بصیرت نداشته باشید، دوست را نشناسید، دشمن را نشناسید، یک وقت مى‌بینید آتش توپخانه‌ى تبلیغات شما و گفت و شنود شما و عمل شما به طرف قسمتى است که آنجا دوستان مجتمعند، نه دشمنان. آدم دشمن را بشناسد؛ در شناخت دشمن خطا نکنیم. لذا بصیرت لازم است، تبیین لازم است.
یکى از کارهاى مهم نخبگان و خواص، تبیین است؛ حقائق را بدون تعصب روشن کنند؛ بدون حاکمیت تعلَقات جناحى و گروهى و بر دل آن گوینده. اینها مضرَ است. جناح و اینها را باید کنار گذاشت، باید حقیقت را فهمید. در جنگ صفین یکى از کارهاى مهم جناب عمار یاسر تبیین حقیقت بود. چون آن جناح مقابل که جناح معاویه بود، تبلیغات گوناگونى داشتند. همینى که حالا امروز به آن جنگ روانى میگویند، این جزو اختراعات جدید نیست، شیوه‌هاش فرق کرده؛ این از اول بوده. خیلى هم ماهر بودند در این جنگ روانى؛ خیلى. آدم نگاه مى‌کند کارهایشان را، مى‌بیند که در جنگ روانى ماهر بودند. تخریب ذهن هم آسانتر از تعمیر ذهن است. وقتى به شما چیزى بگویند، سوءظنى یک جا پیدا کنید، وارد شدن سوء ظن به ذهن آسان است، پاک کردنش از ذهن سخت است. لذا آنها شبهه‏افکنى میکردند، سوء ظن را وارد میکردند؛ کار آسانى بود. این کسى که از این طرف، خودش را موظف دانسته بود که در مقابل این جنگ روانى بایستد و مقاومت کند، جناب عمار یاسر بود، که در قضایاى جنگ صفین دارد که با اسب از این طرف جبهه، به آن طرف جبهه و صفوف خودى میرفت و همین طور این گروه‏هائى را که - به تعبیرِ امروز، گردانها یا تیپهاى جدا جداى از هم - بودند، به هر کدام میرسید، در مقابل آنها مى‏ایستاد و مبالغى براى آنها صحبت میکرد؛ حقائقى را براى آنها روشن میکرد و تأثیر میگذاشت. یک جا میدید اختلاف پیدا شده، یک عده‏اى دچار تردید شدند، بگو مگو توى آنها هست، خودش را بسرعت آنجا میرساند و برایشان حرف میزد، صحبت میکرد، تبیین میکرد؛ این گره‏ها را باز می‏کرد.
بنابراین، بصیرت مهم است. نقش نخبگان و خواص هم این است که این بصیرت را نه فقط در خودشان، در دیگران به وجود بیاورند. آدم گاهى مى‏بیند که متأسفانه بعضى از نخبگان خودشان هم دچار بى‏بصیرتى‏اند؛ نمیفهمند؛ اصلاً ملتفت نیستند. یک حرفى یکهو به نفع دشمن میپرانند؛ به نفع جبهه‏اى که همتش نابودى بناى جمهورى اسلامى است به نحوى. نخبه هم هستند، خواص هم هستند، آدمهاى بدى هم نیستند، نیت بدى هم ندارند؛ اما این است دیگر. بى‏بصیرتى است دیگر. این بى‏بصیرتى را بخصوص شما جوانها با خواندن آثار خوب، با تأمل، با گفتگو با انسانهاى مورد اعتماد و پخته، نه گفتگوى تقلیدى - که هر چه گفت، شما قبول کنید. نه، این را من نمیخواهم - از بین ببرید. کسانى هستند که میتوانند با استدلال، آدم را قانع کنند؛ ذهن انسان را قانع کنند. و حتّى حضرت ابى‏عبداللَّه‏الحسین (علیه‏السّلام) هم از این ابزار در شروع نهضت و در ادامه‏ى نهضت استفاده کرد.

______________
1) نهج البلاغه، خطبه‏ى 173
2) زمر: 9

88/5/22::: 6:32 ع
نظر()
  

من این خاطره را بارها نقل کرده‏ام: در روزهاى سوم چهارم جنگ بود، توى اتاق جنگ ستاد مشترک، همه جمع بودیم؛ بنده هم بودم، مسئولین کشور؛ رئیس جمهور، نخست وزیر - آن وقت رئیس جمهور بنى‏صدر بود، نخست وزیر هم مرحوم رجایى بود - چند نفرى از نمایندگان مجلس و غیره، همه آنجا جمع بودیم، داشتیم بحث میکردیم، مشورت میکردیم. نظامى‏ها هم بودند. بعد یکى از نظامى‏ها آمد کنار من، گفت: این دوستان توى اتاق دیگر، یک کار خصوصى با شما دارند. من پا شدم رفتم پیش آنها. مرحوم فکورى بود، مرحوم فلاحى بود - اینهائى که یادم است - دو سه نفر دیگر هم بودند. نشستیم، گفتیم: کارتان چیست؟ گفتند: ببینید آقا! - یک کاغذى در آوردند. این کاغذ را من عیناً الان دارم توى یادداشتها نگه داشته‏ام که خط آن برادران عزیز ما بود - هواپیماهاى ما اینهاست؛ مثلاً اف  5، اف 4، نمیدانم سى 130، چى، چى، انواع هواپیماهاى نظامىِ ترابرى و جنگى؛ هفت هشت ده نوع نوشته بودند. بعد نوشته بودند از این نوع هواپیما، مثلاً ما ده تا آماده‏ى به کار داریم که تا فلان روز آمادگى‏اش تمام میشود. اینها قطعه‏هاى زودْتعویض دارند - در هواپیماها قطعه‏هائى هست که در هر بار پرواز یا دو بار پرواز باید عوض بشود - میگفتند ما این قطعه‏ها را نداریم. بنابراین مثلاً تا ظرف پنج روز یا ده روز این نوع هواپیما پایان میپذیرد؛ دیگر کأنه نداریم. تا دوازده روز این نوعِ دیگر تمام میشود؛ تا چهارده پانزده روز، این نوع دیگر تمام میشود. بیشترینش سى 130 بود. همین سى 130 هائى که حالا هم هست که حدود سى روز یا سى و یک روز گفتند که براى اینها امکان پرواز وجود دارد. یعنى جمهورى اسلامى بعد از سى و یک روز، مطلقاً وسیله‏ى پرنده‏ى هوائى نظامى - چه نظامى جنگى، چه نظامى پشتیبانى و ترابرى - دیگر نخواهد داشت؛ خلاص! گفتند: آقا! وضع جنگ ما این است؛ شما بروید به امام بگوئید. من هم از شما چه پنهان، توى دلم یک قدرى حقیقتاً خالى شد! گفتیم عجب، واقعاً هواپیما نباشد، چه کار کنیم! او دارد با هواپیماهاى روسى مرتباً مى‏آید. حالا خلبانهایش عرضه‏ى خلبانهاى ما را نداشتند، اما حجم کار زیاد بود. همین طور پشت سر هم مى‏آمدند؛ انواع کلاسهاى گوناگون میگ داشتند.
ادامه مطلب...

  

یادداشت حضرت آیت‌الله العظمى خامنه‌ای درباره مناجات شعبانیه

بسم‌الله الرحمن‌الرحیم
دعا، وسیله‌ى مؤمن و ملجأ مضطر و رابطه‌ى انسان ضعیف و جاهل با منبع فیاض علم و قدرت است، و بشر بى‌رابطه‌ى روحى با خدا و بدون عرض نیاز به غنى بالذات، در عرصه‌ى زندگى سرگشته و درمانده و هدر رفته است؛ «قل ما یعبؤا بکم ربیّ لولا دعاؤکم».1
بهترین دعا آن است که از سرمعرفتى عاشقانه به خدا و بصیرتى عارفانه به نیازهاى انسان انشا شده باشد، و این را فقط در مکتب پیامبر خدا (صلّى‌اللَّه‌علیه واله‌وسلّم) و اهل‌بیت طاهرین او - که اوعیه‌ى علم پیامبر(ص) و وراث حکمت و معرفت اویند - مى‌توان جست. ما بحمداللَّه ذخیره‌یى بى‌پایان از ادعیه‌ى مأثوره‌ى از اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) داریم که انس با آن، صفا و معرفت و کمال و محبت مى‌بخشد و بشر را از آلایشها پاکیزه مى‌سازد.
مناجات مأثوره‌ى ماه شعبان ـ که روایت شده اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) بر آن مداومت داشتند ـ یکى از دعاهایى است که لحن عارفانه و زبان شیواى آن، با مضامین بسیار والا و سرشار از معارف عالى‌یى همراه است که نظیر آن را در زبانهاى معمولى و محاورات عادى نمى‌توان یافت و اساساً با آن زبان قابل ادا نیست. این مناجات، نمونه‌ى کاملى از تضرع و وصف حال برگزیده‌ترین بندگان صالح خدا با معبود و محبوب خود و ذات مقدس ربوبى است. هم درس معارف است، هم اسوه و الگوى عرض حال و درخواست انسان مؤمن از خدا.
مناجات‌هاى پانزده‌گانه که از امام زین‌العابدین حضرت على‌بن‌الحسین (علیه‌السّلام) نقل شده، گذشته از خصوصیت بارز دعایى مأثور از اهل‌بیت (علیهم‌السّلام)، این مزیت را داراست که به مناسبت حالات مختلف مؤمن، مناجاتها را انشا فرموده است.
خداوند به همه توفیق استفاضه و خودسازى به برکت این کلمات مبارک را عنایت فرماید
.   (1/10/69)
ـــــــــــــــــــــــــ
1. قُلْ مَا یَعْبَؤُاْ بِکُمْ رَبِّی لَوْلا دُعَآؤُکُمْ فَقَدْ کَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ یَکُونُ لِزَاماً. بگو اگر دعای شما نباشد، پروردگار من برای شما وزن و ارزشی قائل نیست (زیرا سابقه‏ی خوبی ندارید). شما حقّ را تکذیب کرده‏اید و به زودی کیفر تکذیبتان دامن شما را خواهد گرفت. سوره مبارکه فرقان آیه 77

مأخذ: سایت دفتر نشر آثار مقام معظم رهبرى

88/5/19::: 10:55 ص
نظر()
  

تنظیم از:  محمد هاشم نعمت الهی (وبلاگ گل نرگس)

امام خمینی(ره)، که خود نمونه یک عارف کامل بودند، و سبک‌بار نفس خود را از مهلکه دنیا بیرون کشیده بودند، در فرازهای مختلف، در دیدار با قشرهای مختلف مردم و مسؤولان، ایشان را به خواندن دعا و تدبر در دعا های وارد شده از ائمه طاهرین(ع) دعوت می‏کردند.
همچنین در جاهای مختلف از مناجات شعبانیه(1)، تعریف و تمجید و استفاده نموده‌اند، به طوریکه می توان گفت یکی از دعاهایی که امام خمینی(ره) با آن مأنوس بوده‌اند، دعای شریف مناجات شعبانیه است.
نوشتار زیر به بحث اهمیت خواندن دعا در ماه شعبان و مناجات شعبانیه از دیدگاه امام خمینی(ره) می‏پردازد:
اهمیت خواندن دعا در ماه شعبان
«این دعاهایى که در ماهها هست، در روزها هست، خصوصاً، در ماه رجب و شعبان و ماه مبارک رمضان، اینها انسان را همچو تقویت روحى مى‏کند- اگر کسى اهلش باشد، ماها که نیستیم- همچو تقویت روحى مى‏کند و همچو راه را براى انسان باز مى‏کند و نور افکن است براى اینکه، این بشر را از این ظلمتها بیرون بیاورد و وارد نور بکند که معجزه آساست.
به این دعاها عنایت بکنید. گول بعض از نویسنده‏ها و امثال کسروى(2) را نخورید که ادعیه را تضعیف مى‏کردند؛ این تضعیف، تضعیف اسلام است، نمى‏فهمند اینها، بیچاره‏اند. نمى‏دانند در این کتاب چه چیزها هست، همان مسائل قرآن است با لسان دیگرى که لسان ائمه باشد.
لسان قرآن یکجور زبان است، زبان دعا یکجور زبان است، زبان علما و عرفا و اینها هم یک زبان دیگر است.
آنکه سبکبار مى‏کند انسان را و از این ظلمتکده مى‏کِشد او را بیرون و نفْس را از آن گرفتاریها و سرگشتگیهایى که دارد خارج مى‏کند این ادعیه‏اى است که از ائمه ما وارد شده‌اند.
ائمه ما- علیهم صلوات اللَّه- که تقریباً همه‏شان گرفتار به یک ابرقدرتهایى بودند که نمى‏توانستند یک کارى را انجام بدهند شاخص، علاوه بر آن هدایتهاى زیرزمینى که مى‌کردند این ادعیه‏شان براى تجهیز مردم بود، برخلاف آن دولتهاى قاهرى که بودند.
همین ادعیه بودند که اشخاص وقتى که ادعیه را مى‏خواندند قوّت روحى پیدا مى‏کردند و سبکبار مى‏شدند و شهادت براى آنها هَیِّن و آسان مى‏شد.
این ادعیه در ماه مبارک رجب و خصوصاً در ماه مبارک شعبان اینها مقدمه و آرایشى است که انسان به حسب قلب خودش مى‏کند براى اینکه مهیا بشود برود مهمانى؛ مهمانى خدا، مهمانى‏اى که در آنجا سفره‏اى که پهن کرده است قرآن مجید است و محلى که در آنجا ضیافت مى‏کند مهمش «لیلة القدر» است و ضیافتى که مى‏کند ضیافت تنزیهى و ضیافت اثباتى و تعلیمى [است‏]».(3)
و در جای دیگر می گوید: « ادعیه‏اى [را] که در این ماه مبارک؛ ماه معظم شعبان وارد شده است و پس از آن در ماه مبارک رمضان وارد شده است بخوانیم و درش تدبر کنیم».(4)

مناجات شعبانیه
آن عارف زاهد و عاشق، آن واصل کامل در جای جای سخنانش از مناجات شعبانیه می گوید، و مردم و مسؤولان را به خواندن و تدبر در فراز های این دعای پر بها دعوت و سفارش می کند: «من ندیده‏ام در ادعیه، دعایى را که گفته شده باشد همه امامها این دعا را مى‏خواندند، در دعاى شعبانیه این هست؛ اما من یادم نیست که در یک دعاى دیگرى دیده باشم که همه ائمه این را مى‏خواندند. این مناجات شعبانیه براى این است که شما را، همه را مهیا کند براى «ضیافة اللَّه».»(5)
ایشان در جای دیگر می فرماید: «مناجات شعبانیه از مناجاتهایى است که کم نظیر است؛ مثل دعاى ابو حمزه که از حضرت سجاد وارد شده است، آن هم کم نظیر است و این هم کم نظیر است. دعاى کمیل در شعبان وارد شده است و یکى از ادعیه‏اى است که در پانزده شعبان، شب پانزده شعبان خوانده مى‏شود، مشتمل بر اسرارى است که دست ما از آن کوتاه است. از ائمه هدى‏ ادعیه‏اى وارد شده است که مضامین آنها را باید تأمل کرد، و آنهایى که اهل نظر هستند، اهل معرفت هستند بر آنها شرح کنند؛ آنها را به مردم ارائه بدهند، اگرچه هیچ کس نمى‏تواند آن چیزى [را] که به حسب واقع هست، شرح کند»(6)
ادامه مطلب...

88/5/19::: 10:0 ص
نظر()