عید غدیر اگرچه شاخص شیعه امامیه است، ولى در واقع با مفهوم و محتوا و مضمون گستردهاى که این حادثه دارد، این عید متعلق به همهى مسلمانان، بلکه با توضیحى که عرض خواهم کرد، متعلق به همهى کسانى است که براى بهروزى انسان دل میسوزانند.
ما شیعیان این اعتقاد راسخ را که متکى به دلیل متقن و غیر قابل تردید است، دربارهى امیرالمؤمنین علىبنابىطالب (علیهالسّلام) داریم. این حدیث متواتر - یعنى حدیث روز غدیر - را که همهى محدثین بزرگ اسلام، از شیعه و سنى نقل کردهاند، مستند این عقیدهى متقن میدانیم.
پیغمبر اکرم در یک روز گرم و در یک نقطهى حساس، در مقابل چشم مردم، علىبنابىطالب (علیه الصّلاة و السّلام) را به عنوان امام مسلمین پس از خود و ولى امر امور اسلام معین کرد و به مردم معرفى کرد؛ «من کنت مولاه فهذا علىّ مولاه».(1) این عطف به آیات متعددى است که ولایت پیغمبر از سوى خداى متعال تثبیت شده است؛ «انّما ولیّکم اللَّه و رسوله»(2) و آیات متعدد دیگر. میفرماید: آن کسى که من ولى او هستم، این على ولى اوست. هر معنائى که ولایت در مورد پیغمبر دارد، همان معنا در مورد امیرالمؤمنین با این نصب پیغمبر و معرفى پیغمبر محقق است. این یک دلیل محکم و مستندِ غیر قابل تردید است. در این خصوص، بزرگان بحث کردهاند. لازم نیست وارد بحثهاى اعتقادى بشویم؛ این مسلّم است.
علىبنابىطالب را آن روز همهى مردم از نزدیک آزموده بودند؛ کسى نبود که نسبت به این نصب امیرالمؤمنین دچار تردید شود. روشن بود که این مرد فداکارِ مخلصِ داراى مرتبهى عالى ایمان و تقوا، شایستهى یک چنین حرکتى از سوى پیغمبر اکرم و در واقع از سوى خداى متعال است. نصب امیرالمؤمنین، نصب نبوى نبود؛ نصب الهى بود؛ این شأن پروردگار بود که پیغمبر این را به مردم مؤمن ابلاغ کرد.
امیرالمؤمنین آن روزى که به همراه پیغمبر وارد مدینه شد، یک جوان بیست و دو سه ساله بود. جوانهاى بیست و دو سه سالهى امروز رفتار خود را مقایسه کنند با آنچه که آن جوان ممتازِ در طول تاریخ بشریت از خود بروز داد. همین جوان بود که ستاره و قهرمان جنگ بدر شد؛ همین جوان بود که در جنگ احد آنچنان درخشید که همهى مسلمانها به عظمت کار او وقوف پیدا کردند؛ همین جوان بود که در امتحانهاى گوناگون، در غزوات پیغمبر، در ایستادگى در برابر فشار جبههى کفر و استکبارِ آن روز در کنار پیغمبر ایستاد؛ همین جوان بود که به دنیا تعلق خاطر پیدا نکرد. آن روزى که پیغمبر اکرم او را - که در عین حال جوان بود - نصب میکرد، این جوان در چشم مسلمانان عظمتى داشت که این عظمت براى کسى قابل انکار نبود. هیچ کس هم این را انکار نکرده است؛ نه در آن زمان، و نه در زمانهاى بعد.
ماجراى غدیر فقط نصب یک جانشین براى پیغمبر نبود. غدیر دو جنبه دارد: یکى جنبهى نصب جانشین است. جنبهى دیگر قضیه، توجه دادن به مسئلهى امامت است؛ امامت با همان معنائى که همهى مسلمین از این کلمه و از این عنوان میفهمیدند. امامت یعنى پیشوائى انسانها، پیشوائى جامعه در امر دین و دنیا؛ این یکى از مسائل اصلى در طول تاریخ طولانى بشر بوده است. مسئلهى امامت، یک مسئلهى مخصوص مسلمانها یا مخصوص شیعیان نیست. امامت یعنى یک فردى، یک گروهى بر یک جامعهاى حکمرانى میکنند و جهت حرکت آنها را در امر دنیا و در امر معنویت و آخرت مشخص میکنند. این یک مسئلهى همگانى است براى همهى جوامع بشرى.
ادامه بیانات...
هرچه دلها با مقولهى مهدویت آشنا شود و انس پیدا کند و حضور آن بزرگوار براى ما، ما مردمى که در دوران غیبت هستیم، محسوستر شود و بیشتر حس کنیم و رابطه بیشتر داشته باشیم، این براى دنیاى ما و براى پیشرفت ما به سمت آن اهداف بهتر خواهد بود.
این توسلاتى که در زیارات مختلف وجود دارد که بعضى از اینها اسانید خوبى هم دارد، اینها بسیار باارزش است. و توسل، توجه، انسِ با آن بزرگوار از دور. این انس به معناى این نیست که حالا کسى ادعا کند که من خدمت حضرت میرسم یا صداى ایشان را میشنوم؛ ابداً اینجور نیست. غالب آنچه که در این زمینه گفته میشود، ادعاهایى است که یا دروغ است، یا طرف دروغ هم نمیگوید، تصور میکند، تخیل میکند. ما کسانى را دیدیم. آدمهاى دروغگویى نبودند، اما خیال میکردند، تخیل میکردند؛ تخیلات خودشان را به عنوان واقعیت براى این و آن نقل میکردند! نبایستى تسلیم اینها شد. راه درست، راه منطقى. آن توسل، توسل از دور است؛ توسلى است که امام آن را از ما میشنود، انشاءاللَّه میپذیرد؛ ولو اینکه ما با مخاطب خودمان از دور داریم حرف میزنیم؛ اشکالى ندارد. خداى متعال سلامِ سلامدهندگان و پیامِ پیامدهندگان را به آن بزرگوار میرساند. این توسلات و این انس معنوى بسیار خوب و لازم است.
از فرمایشات رهبر معظم(دام ظله) در جمع اساتید و فارغالتحصیلان تخصصی مهدویت
محمّد رضا طاهری، مداح اهل بیت(ع) (+)
خاطرم هست زمانی آقا در جمع مداحان نکتهای فرمود و تأکید کرد: من توصیه میکنم چارچوبی برای خود مشخص کنید یا مناقب اهل بیت (ع) را بگوئید و یا پند بخوانید...قبل از روضه و نوحه...
من هم بر همین اساس در یکی از شبهای محرم پندی خواندم که بعد از مراسم آقا به من گفتند: مقداری از آن چیزی که گفتم انجام شد...
در مراسمی دیگر نزدیک نیم ساعت وقت داشتم و میخواستم توصیه ایشان را هم اجرا کنم و قدری پند بخوانم. طبق عادت همواره خواندن غزل امام زمان (عج)، غزل مصیبت، روضه و نوحه خوانی از برنامههای من در مراسمهاست.
دوستان گفتند وقت ضیق است و پند نخوان! اما از ته دل علاقه داشتم بخوانم و خواندم.
آقا بعد از مراسم با رضایت از مراسم گفتند: «آنچه خواستم انجام شد. گاهی دو بیت شعر کار یک سخنرانی را انجام میدهد».
در مجالس عزادارى ماه محرّم، این سه ویژگى باید وجود داشته باشد:
1. عاطفه را نسبت به حسینبنعلى و خاندان پیغمبر(ع) بیشتر کند. (عُلقه و رابطه و پیوند عاطفى را باید مستحکمتر سازد.)
2. نسبت به حادثهى عاشورا، باید دیدِ روشن و واضحى به مستمع بدهد.
3. نسبت به معارف دین، هم ایجاد معرفت و هم ایجاد ایمان ـ ولو به نحو کمى ـ کند.
...
بیان ماجراى عاشورا، فقط بیان یک خاطره نیست. بلکه بیان حادثهاى است که داراى ابعاد بىشمار است. پس، یادآورى این خاطره، در حقیقت مقولهاى است که مىتواند به برکات فراوان و بیشمارى منتهى شود. لذا شما ملاحظه مىکنید که در زمان ائمّه(ع)، قضیهى گریستن و گریاندن براى امام حسین علیهالسّلام، براى خود جایى دارد. مبادا کسى خیال کند که در زمینهى فکر و منطق و استدلال، دیگر چه جایى براى گریه کردن و این بحثهاى قدیمى است! نه! این خیالِ باطل است. عاطفه به جاى خود و منطق و استدلال هم به جاى خود، هر یک سهمى در بناى شخصیت انسان دارد.
از بیانات رهبر معظم، 17/3/73
عید غدیر را فرمودهاند: «عید اللَّه الاکبر»؛ از همهى اعیاد موجود در تقویم اسلامى این عید بالاتر است؛ پرمغزتر است؛ تأثیر این عید از همهى این اعیاد بیشتر است. چرا؟ چون تکلیف امت اسلامى در زمینهى هدایت، در زمینهى حکومت، در این حادثهى غدیر معیّن شده است. حرفى نیست که بر طبق توصیهى پیامبر اعظم در غدیر عمل نشد - پیغمبر هم طبق بعضى از روایتها خبر داده بود که عمل نخواهد شد - اما مسئلهى غدیر، مسئلهى ایجاد یک شاخص است، یک معیار و میزان است. تا آخر دنیا مسلمانان میتوانند این شاخص را، این معیار را جلوى خودشان قرار بدهند و تکلیف مسیر عمومیِ امت را معیّن کنند. اینى که پیغمبر اکرم حساسترین زمان را براى اعلام مسئلهى ولایت انتخاب کرد، این انتخابِ پیغمبر نبود، انتخابِ خداى متعال بود. از طرف پروردگار وحى رسید که: «بلّغ ما انزل الیک من ربّک».(1) نه اینکه پیغمبر مسئلهى امامت و ولایت را از سوى پروردگار قبلاً نمیدانست؛ چرا، از اولِ بعثت براى پیغمبر مسئله روشن بود. بعد هم حوادث گوناگون این بیست و سه سال، آنچنان این حقیقت را عریان کرد و آشکار کرد که جاى تردیدى باقى نمیگذاشت؛ اما اعلان رسمى باید در حساسترین زمان اتفاق میافتاد و به دستور پروردگار اتفاق افتاد: «بلّغ ما انزل الیک من ربّک و أن لم تفعل فما بلّغت رسالته»؛(2) یعنى این یک رسالت الهى است که باید بگوئی. بعد هم که در غدیر خم، در نزدیکى جحفه، نبى مکرم مردم را متوقف کردند، کاروانهاى حجاج را جمع کردند و این مطلب را اعلان کردند، آیهى شریفه آمد که: «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی»؛(3) نعمت کامل شد، دین کامل شد. در سورهى مبارک مائده قبل از آیهى «الیوم اکملت»، این آیهى مبارک است: «الیوم یئس الّذین کفروا من دینکم فلا تخشوهم و اخشون»؛(4) امروز روز یأس و ناامیدى دشمنان است؛ یعنى معیار مشخص شد، شاخص معلوم شد؛ امت هر وقت بخواهند، هر وقت چشم خود را بر حقیقت باز کنند، شاخص را خواهند دید، معیار را مشاهده خواهند کرد، تردیدى باقى نخواهد ماند. اهمیت غدیر این است.
ادامه مطلب...
فیلم غبارروبی ضریح مطهر حضرت امام رضا (ع) با حضور رهبر معظم انقلاب
پیام رهبر معظم انقلاب به کنگره علمى زندگى امام هشتم (علیهالسلام)
در هنگام برگزارى کنگره علمى زندگى امام هشتم (علیهالسلام) توسط دانشگاه اسلامى رضوى در سال 1363، مقام معظم رهبرى (که در آن زمان ریاست جهورى را عهدهدار بودند) در پیامى جامع و حاوى نکتههایى ظریف، یکى از فصلهاى عمده زندگىنامه سیاسى امام رضا (علیهالسلام) را مورد بررسى قرار دادند که متن کامل آن را ملاحظه مىفرمایید.
باید اعتراف کنیم که زندگى ائمه (علیهمالسلام) بدرستى شناختهنشده و ارج و منزلت جهاد مرارتبار آنان حتى بر شیعیانشان نیز پوشیده مانده است. علیرغم هزاران کتاب کوچک و بزرگ و قدیم و جدید درباره زندگى ائمه (علیهمالسلام) امروز همچنان غبارى از ابهام و اجمال، بخش عظیمى از زندگى این بزرگواران را فرا گرفته وحیات سیاسى برجستهترین چهرههاى خاندان نبوت که دو قرن و نیم از حساسترین دورانهاى تاریخ اسلام را دربرمىگیرد با غرضورزى یا بىاعتنایى و یا کجفهمى بسیارى از پژوهندگان و نویسندگان روبرو شده است. این است که ما از یک تاریخچه مدون و مضبوط درباره زندگى پرحادثه و پرماجراى آن پیشوایان، تهیدستیم.
زندگى امام هشتم(علیهالسلام) که قریب بیستسال از این دوره تعیین کننده و مهم را فراگرفته از جمله برجستهترین بخشهاى آن است که بجاست درباره آن تامل و تحقیق لازم به کار رود.
مهمترین چیزى که در زندگى ائمه (علیهمالسلام) بهطور شایسته مورد توجه قرار نگرفته، عنصر «مبارزه حاد سیاسى» است. از آغاز نیمه دوم قرن اول هجرى که خلافت اسلامى بهطور آشکار با پیرایههاى سلطنت آمیخته شد و امامت اسلامى به حکومت جابرانه پادشاهى بدل گشت، ائمه اهل بیت (علیهمالسلام) مبارزه سیاسى خود را به شیوهاى متناسب با اوضاع و شرایط، شدت بخشیدند. این مبارزه بزرگترین هدفش تشکیل نظام اسلامى و تأسیس حکومتى بر پایه امامت بود. بىشک تبیین و تفسیر دین با دیدگاه مخصوص اهل بیت وحى، و رفع تحریفها و کجفهمىها از معارف اسلامىو احکامدینى نیز هدف مهمى براى جهاد اهل بیتبه حساب مىآمد. اما طبق قرائن حتمى، جهاد اهل بیتبه این هدفها محدود نمىشد و بزرگترین هدف آن، چیزى جز تشکیل حکومت علوى و تأسیس نظام عادلانه اسلامى نبود.
بیشترین دشواریهاى زندگى مرارتبار و پر از ایثار ائمه و یاران آنان به خاطر داشتن این هدف بود و ائمه (علیهمالسلام) از دوران امام سجاد(علیهالسلام) و بعد از حادثه عاشورا به زمینهسازى دراز مدت براى این مقصود پرداختند. در تمام دوران صدو چهل ساله میان حادثه عاشورا و ولایتعهدى امام هشتم (علیهالسلام) جریان وابسته به امامان اهل بیت یعنى شیعیان همیشه بزرگترین و خطرناکترین دشمن دستگاههاى خلافت به حساب مىآمد. در این مدت بارها زمینههاى آمادهاى پیش آمد و مبارزات تشیع که باید آن را نهضت علوى نام داد به پیروزیهاى بزرگى نزدیک گردید. اما، در هر بار موانعى برسر راه پیروزى نهایى پدید مىآمد و غالباً بزرگترین ضربه از ناحیه تهاجم بر محور و مرکز اصلى این نهضت، یعنى شخص امام در هر زمان و به زندان افکندن یا به شهادت رساندن آن حضرت وارد مىگشت و هنگامى که نوبت به امام بعد مىرسید اختناق و فشار و سختگیرى به حدى بود که براى آماده کردن زمینه به زمان طولانى دیگرى نیاز بود.
ادامه مطلب...
یک کتاب در یک مقاله
آنچه در پى مىآید، خلاصهاى است از اثرى با ارزش که با مشخصات ذیل منتشر شده است:
«پژوهشى در زندگى امام سجاد علیه السلام» نوشته حضرت آیتالله سید على حسینى خامنهاى (مقام معظم رهبرى دامتبرکاته)
چاپ اول، اسفند 1361.
ناشر: حزب جمهورى اسلامى، 80 ص. بیست هزار نسخه.
1. بیان و نگارش سیره امام سجاد(علیهالسلام) بسى دشوار است زیرا برخى از نویسندگان و مورّخان، ذهن مردم را آشفته کرده و چنین القاء کردهاند که آن امام بزرگوار(علیهالسلام) در گوشهاى نشست و به عبادت پرداخت و کارى به سیاست نداشت!
این مطلب از القاب و تعبیراتى که درباره آن بزرگ مرد الهى به کار میبرند، پیداست مثلا میگویند «امام زینالعابدین بیمار» در حالى که ایشان هم ـ مثل هر انسان دیگرى ـ چند روزى در مدت عمرش مریض شد و این بیمارى در محرم سال 61 هجرى واقع شد تا آن جناب در واقعه عاشورا وظیفه دفاع و جهاد نداشته باشد. با این تدبیر الهی، 34 یا 35 سال پس از شهادت امام حسین(علیهالسلام) زنده ماند و سالم و پرنشاط مسئولیت امامت امت را برعهده گرفت و شیعه را در دشوارترین دوران هدایت کرد.
2. سیره امام زینالعابدین(علیهالسلام) چیست؟ اگر حوادث جزئى زندگى ایشان را گردآورى کنیم آیا میتوانیم به سیره آن حضرت دستیابیم؟ نه! هرگز! سیره هرکسى به معناى واقعى کلمه آنگاه روشن مىشود که جهتگیرى کلى (استراتژى) او معلوم گردد. آن وقایع جزئى (تاکتیکها) در پرتو جهتگیرى کلى (استراتژى) معنا پیدا میکند و تحلیل مىشود. بدون شناخت آن جهتگیرى کلی، نه تنها سیره امام(علیهالسلام) روشن نمیگردد بلکه حوادث جزئى نیز بىمعنا یا داراى معناى نادرست مىشود.
ادامه مطلب...
امام خمینى (ره) که فرهنگ عاشورا را گنجینه عظیم سیاسى دینى وپشتوانه فرهنگ غنى و انسانساز اسلام میدانست با بهرهگیرى از آموزههاى عاشورایی، حماسه حسینى را اساس قیام و مبارزه خویش قرار داده به احیاى دین پرداخت.
امام با شناخت دقیق از سیاستهاى استکبار جهانى در تحمیل و حمایت رژیم پهلوى در ایران و مشابهتهاى فراوان این رژیم با حاکمان اموى با الهام از فرهنگ احیاگر عاشورا و بهرهگیرى از دو عنصر تحرک آفرین دینی، یعنى «امر به معروف و نهى از منکر» و «تکلیف الهی» شالوده و اساس شکلگیرى حماسه عاشوراى حسینى را پایه ریزى کرد و رژیم 2500 ساله شاهنشاهى را فرو ریخت و مکتب انسان ساز اسلام را حیات مجدد بخشید و غبار تحریف و بدعت را از چهره دین زدود.
یکى از نقاط برجسته زندگانى امام خمینى(ره)عشق و ولاى او نسبت به اهل بیت عصمت و طهارت (ع)، به ویژه ساحت مطهر حضرت سیدالشهدا(ع) بود.
در این مطلب برآنیم تا برخى از سخنان گهربار امام خمینى (ره) را پیرامون ماه محرم و اهمیت عزاى حسینى و مجالس سوگوارى بازگو کنیم.
امام مىفرمایند:
محرم ماهى است که عدالت در مقابل ظلم و حق در مقابل باطل قیام کرده و به اثبات رسانده که در طول تاریخ، همیشه حق بر باطل پیروز شده است.
محرم ماهى است که به وسیله سید مجاهدان و مظلومان اسلام زنده شد و از توطئه عناصر فاسد و رژیم بنیامیه، که اسلام را تا لب پرتگاه برده بودند رهایى بخشید.
این خون سیدالشهداست که خونهاى همه ملتهاى اسلامى را به جوش میآورد.
ماه محرم براى مذهب تشیع، ماهى است که پیروزی، در متن فداکارى و خون به دست آمده است.
محرم ماه نهضت بزرگ سید شهیدان و سرور اولیاى خداست که با قیام خود در مقابل طاغوت، تعلیم سازندگى و کوبندگى به بشر داد و راه فناى ظالم و شکستن ستمکار را به فدایى دادن و فدایى شدن دانست و این، خود سرلوحه تعلیمات اسلام است براى ملتها تا آخر دهر.
ادامه مطلب...