شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

حسان

+ و من و تو چه مي‌دانيم که جانباز قطع نخاع گردني يعني چه؟! | گزارشي از ديدار رهبر انقلاب با جانبازان قطع نخاع گردني و حاشيه‌هايش http://hesan.ir/Posts/65
حسان
ـ آقا سرِ راهي برو کنار. تازه وارد حسينيه شده بودم و رفته بودم سروقت شيريني‌هايي که براي پذيرايي گذاشته بودند دم در که يک نفر بلند گفت: آقا سر راهي برو کنار. برگشتم و ديدم يک تخت بيمارستاني منتظر است تا کنار بروم تا مردي درشت هيکل که بيسيم به کمر دارد (و احتمالا يکي از محافظ‌هاست) آن را هل بدهد. کنار رفتم و با بهت نگاه کردم به مردي نحيف که روي تخت دراز کشيده بود و ملحفه‌اي رويش بود و ...
حسان
محافظ که با تحکم با من صحبت کرده بود، به مرد نحيف مهربانانه گفت: حلال کن اگر اذيت شدي. بعد پيشاني‌اش را بوسيد و رفت احتمالا سر پستي که رهايش کرده بود به خاطر مرد نحيف. روي سينه مرد نحيف کارتي بود و روي کارت اسمش را نوشته بود: «سعيد». از همان اول فهميديم که ديدار رهبر با جانبازان قطع نخاعي ديداري متفاوت است. ...
*جهادي
خدا خيرتون بده جناب حسان من ديروز چند بار رفتم تووبلاگتون كه اين مطلب رو بخونم ولي فقط دفعه اول برام باز شد به نصفه ش كه رسيدم ارور داد و ديگه هم باز نشد
حسان
ممنونم از توجه‌تان. نه ظاهراً مشكلى ندارد، در هر صورت متن كاملش در سايت دفتر نشر آثار مقام معظم رهبرى است، مى‌توانيد آن‌جا مطالعه فرماييد: http://farsi.khamenei.ir/news-content?id=17393
*جهادي
خواهش ميكنم الان دوباره امتحان ميكنم
*جهادي
بله درست شد ممنون از لطفتون
*ابرار*
سلام عليکم// بي مناسبت نيست شعري را که جانباز عزيز قطع نخاع در حضور مقام معظم رهبري حفظه الله خواندند تقديم کنم
*ابرار*
گرچه از دست وپا فتادستم/ عهد و پيمان خويش نشکستم/ گرچه عضوي نمانده دربدنم/ عضوي از عاشقانتان هستم/ برلبت چون "خم مي ني" است مدام/ از شميم حضورتو مستم/ حسرتي هست دردلم که چرا/ به شهيدان حق نپيو ستم/ خواب ديدم که در رهت آقا/ باز سربند يا علي بستم/ با همان شور روزهاي نبرد/ از سر خاکريز مي جستم
*ابرار*
امر کردي به پيش مي رفتم/ دشمنت را به تير مي بستم/ تاکه برپا بود ولايت عشق/ اينچنين روي چرخ بنشستم/ گرچه رنجور وخسته ام اما/ تا نفس هست با شما هستم
حسان
ممنون بابت نوشتن شعر زيباى آن جانباز سرفراز. | تاکه برپا بود ولايت عشق/ اينچنين روي چرخ بنشستم/ گرچه رنجور وخسته ام اما/ تا نفس هست با شما هستم
*ابرار*
خواهش ميکنم/گرچه عضوي نمانده دربدنم/ عضوي از عاشقانتان هستم
حسان
قطع نخاع گردنى، يعنى گردن و پايين‌تر هيچ عصب و حسى ندارد! نه دستى مى‌تواند تكان دهد و نه پايى! در حسرت گرفتن ليوانى آب كه خودش بردارد و بنوشد! حتى حسِ درد هم ندارد و اگر مرتب جابجايش نكنند و اعضايش را ماساژ و ورزش ندهند دچار عفونت، خشكى پوست و استخوان و اندام و بيماريهاى ديگر هم مى‌شود! البته اين جانباز تكلم خودشان را هم از دست داده بوده!
حسان
مرحبا، به نكته خيلى دقيق و ظريفى اشاره كرديد. :)
*ابرار*
:(
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله اسفند ماه
vertical_align_top