پيام دوستان
+
بسم الله الرحمن الرحيم
@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-
سسسسسسسلاااااااااام
حالتوووووون چطوره؟؟؟
حاله من چطوره؟؟؟ =)
شما خيلي قشنگيد :D
اميدوارم همگي تنتون سالم حالتون خوب دلتون شادو عاقبتون بخير باشه
اين احوالپرسي بعداز 6سال دوري از پارسياره
نميدونم 6 سال بعد زنده هستم يا نه که دوباره سلام بدم :)
پيام رهايي
1:55 صبح
محدثه خانوم
:D:D
محدثه خانوم
گردش ندارم خواهر ي جا ساکنم گردش داشتم زودتر از 6 سال برميگشتم=)
رضا صفري
{a h=rokhsat}محدثه خانوم{/a} خيلي خوش اومدين:D
كيوان گيتي نژاد و
اينجا سلام آش عمرش به باده.زياد به سلام آش دل نبنديد مثل عمره تنها به فاصله يک سياه چاله با عدم فاصله نداره
+
،استاد فاطمي نيا در خصوص اثربخشي دعا مي فرمايد:
@};-
*«اهل بيت عليهم السلام فرموده اند: کاري کنيد که قرآن برايتان شيرين بماند؛ دعا برايتان شيرين بماند!
دعاهاي ماثوره بسيار فضايل دارد؛ اما اثربخشي اين ها منوط است به دوري از گناه
مرحوم پدرم که خودش از صلحا و اوليا بود مي فرمود:
دعاها را براي ترقي بخوانيد؛ ثوابش خودش مي آيد.»*
.

پيام رهايي
04/2/28
3 فرد دیگر
12 فرد دیگر
+
سلام خدمت دوستان عزيز
خدمات طلايي زير از حالا به بعد رايگان (هزينه صفر) است و ميتوانيد از طريق بخش خدمات طلايي در صفحه مديريت آنها را فعال نماييد:
- مشاهده کاربران آنلاين
- تهيه نسخه پشتيبان از يادداشتهاي وبلاگ
- تهيه نسخه پشتيبان از پيام رسان
ضمنا مشکل نمايش تاريخها در وبلاگها و پيام رسان نيز اصلاح شد و نمايش تبليغات از پيام رسان و بخش نظرات وبلاگها حذف شد.
.: ام فاطمه :.
04/2/21
+
بعضي ها هستند که يک جورِ خاص دوست داشتني اند
يک جور عجيبَ دلنشين اند
دست خودشان هم نيست. انگارخدا يک جورِ ديگر آفريده شان
مثلاً ساعتها کنارشان مي نشيني و خسته نمي شوي
اصلاً سير نمي شوي از شنيدنِ صدايشان
مثلاً همان ها که وقتِ خداحافظي يهو دلت مي گيرد و ته دلت مي گويي: کاش بيشتر مي ماندي
اسم اش را عشق نمي گذرام
شايد يک دوست داشتنِ عجيب است که هر کسي ممکن است حس اش کند

هما بانو
04/1/27
من اسمش را "عزيـز دل کسي بودن" مي گذارم
بعضي ها عزيز دلت هستند
همان ها که هميشه دل ات قرص است که تا آخر عمر با همان کيفيت کنارت هستند
همانها که دلگيرتان نمي کنند که دوست داشتنشان بي قيد شرط است
در زندگيِ هر کسي بعضي ها وجود دارند که اصلاً نمي توان که دوستشان نداشت
. و مـن چقـدر ايـن بعضـي هـا رو دوسـت دارم...
+
*عطري* مي شوي در کوهستاني ناپيدا…
کارم *مرمت* آثار باستاني است
کتيبه دلت را مرمت مي کنم
و الفباي ناخواناي روانت را
که به حروفي ناشناخته نوشته اند،
باز مي خوانم..

دبيرستان انصاري
04/1/25
کارم کشيدن جاده است، ساختن راه. از روزمرّگي هايت به *ملکوت* راه مي کشم.
خياطم، برايت پيراهن مي دوزم، پيراهني که اگر آن را بپوشي، *عاشق *مي شوي، تنت در باد مي وزد و جانت در جنّت مي دود.
فوگرم تار و پود عشق را رفو مي کنم، پارگي هاي لباس بخت را کوک مي زنم. وصله مي کنم *دل* را به آسمان و پينه مي کنم سرِ زانوي خستگي ها را.
پرستارم روي جراحت جانت *مرهم* مي گذارم، مرهمي از کلمات درست مي کنم، ضمادي از *خرسندي و خوش وقتي*. و اگر بخواهي بريدگي هاي روحت را بخيه مي زنم، سوزني دارم بي درد و نخي نازک که جذب مي شود در سلول هاي ظريفِ تازه رُسته ات. زخمت جوش مي خورد.